روایت نویس میان لحظه ها

داستان های کوتاه و کوتاه تر،بلند و بلند تر

روایت نویس میان لحظه ها

داستان های کوتاه و کوتاه تر،بلند و بلند تر

جایی که خط ادامه پیدا میکند

 

این خط ادامه پیدا میکند

تا ان جا که کلاغ یقین دارد

و در یقین او

شماره ی کنار ادمها

و دفتر هایی

که در سال های انتظار خیس می شوند

از یاد نمی روند.

این خط ، سرفه می کند

و بوق بریده ی او

ساعات شیری روز را ترش میکند.

کلاغ یقین دارد:

قار بر خطوط ترش بریده

او را سیید نمی کند؛

 او را، برای میهمانی کبوتر، اماده نمی کند.

سیمهای حامل کنار پنجره

با کلاغ و کبوتر ، نت دار نمی شوند

و نا پیوسته بال دارند.

تا شماره ای که خود را اشتباه می داند

روی خط- فاصله ی سیم های نا پیوست

گام می گذارم.

سیم های بی اهنگ تلفن را

و در را

و ماشین را

پر میکنم.

حالا یقین دارم

در غیاب کبوتر

و کلاغی که بی یقین پرید

شماره ها به اشتباه

خود را برای من

اشتباه می کنند.

 

 

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد